به گزارش سینماپرس، بهرام کلهرنیا دبیر هجدهمین جشنواره تجسمی فجر طی گفتوگویی با ایسنا درباره برنامههایی که برای این دوره از جشنواره در ذهن دارد میگوید: سال گذشته به پیروزیهای خوبی دست پیدا کردیم، اما در برخی بخشها هم شکست خوردیم. پیروزیهایی که به دست آوردیم همان جاهایی بود که بدعتگذاری کردیم و کوشیدیم راهحلها و شیوههای تفکر جدید را در سیستم معرفی کنیم و پای آنها بایستیم. کار بسیار سختی بود؛ چون با مقاومتهای گوناگونی روبهرو شدیم و نقدهایی مطرح شد که گاهی انصافانه نبود. البته گاهی هم منتقدان حق داشتند که طبیعت این جریانها همین است. به هر صورت، کاری که انجام شد، دگرگونی ساختار جشنواره بود. حال در دوره جدید همچنان همان موارد را با جدیت پیگیری خواهیم کرد.
او با تأکید بر اینکه توجه به هنرمندان جوان و شهرستانها در این دوره از جشنواره تجسمی فجر در دستور کار خواهد بود، در این زمینه توضیح میدهد: یکی از مهمترین هدفهایمان این بود که جشنواره را از انحصار سنت و سابقهاش رها کنیم. در همین مسیر، گرایش به جوانان و شهرستانها را با سماجت در دستور کار قرار دادم؛ چون باور دارم تهران با وجود تمام ارزشهایش، به سبب وضعیت مدیریت اجتماعی، تا حدی حق سرزمینهای دیگر را نادیده گرفته و پایمال کرده است. همین امر موجب شده است در مراکز استانها، زیرساختهای فرهنگی در حداقل ممکن باشد؛ به گونهای که در بسیاری از آنها حتی یک گالری هم پیدا نمیشود. بهندرت مراکز استانها یک یا دو گالری فعال، آن هم با حداقل امکانات دارند. به صورت کلی فرصتهای فرهنگی، مراکز نمایش آثار، فضاهای گردهمایی و آموزش هنر به شکل بنیادین در استانها بسیار محدود و تهیدستانه است.
این هنرمند ادامه میدهد: سال گذشته، تأکیدی که بر فعالسازی استانها داشتیم باعث شد ناگهان با چهرههای توانمند و هنرمندان استانی شایستهای آشنا شویم و دریابیم که استعدادهای فراوانی در آن مناطق وجود دارد که فراموش شدهاند و این واقعاً دردناک و تراژیک بود. این امر یک گرایش بسیار جدی بود که امسال هم ادامه خواهد داشت. ما قصد داریم روی مراکز استانها و شهرستانها سرمایهگذاری کنیم و از مدیران ارشد فرهنگی استانها بخواهیم که زیرساختهای ضروری برای فعالان هنرهای تجسمی را در برنامههای اجرایی خود بگنجانند؛ زیرساختهایی از جمله ساخت گالری گرفته تا فراهم کردن فرصت نمایش آثار و پشتیبانی از هنرمندان.
کلهرنیا با پرداختن به کمتوجهی نسبت به هنرهای تجسمی در شهرستانها، تصریح میکند: در بسیاری از مراکز استانها تنها فعالیت فرهنگی ممکن، برپایی یک نمایشگاه خوشنویسی است، اما دیگر حوزههای هنری چه؟ آیا مجسمهساز، سرامیست یا هنرمند هنرهای جدید حق ندارند؟ حتی نقاشی در برخی استانها کمیاب است، و اگر نقاشانی در آنجا فعالیت دارند، هنوز گل و بوته و لاله و زنبق میکشند. اینها البته زیباست، اما باید بپذیریم که این دیگر نقاشی امروز نیست؛ بلکه مشقهای مقدماتی برای ترسیم جهان هنر است. نقاشی در طول تاریخ هزاران جابهجایی و دگرگونی را پشت سر گذاشته و از آن سطح عبور کرده است. ما باید این مسئله را بهعنوان یک حق ملی ببینیم و آن را جدی بگیریم. امیدوارم با پشتیبانی مدیران استانها و حمایت مدیران ارشد در تهران، بتوانیم زیرساختهای هنرهای تجسمی را در مراکز استانی توسعه دهیم.
او همچنین میگوید که مایل است امسال جشنواره در چند نقطه از کشور افتتاح شود و ادامه میدهد: سال گذشته افتتاحیه جشنواره برای نخستین بار در شیراز برگزار شد. امسال مایلم که ایران را به چند منطقه تقسیم کنیم؛ مثلاً پنج، ۶ یا هفت حوزهی منطقهای، که چند استان با ویژگیهای مشترک در کنار هم قرار بگیرند. امیدوارم بتوانیم در چند مرکز استان گوناگون افتتاحیههای همزمان یا جداگانه برگزار کنیم، هنرمندان استانی را شناسایی و ارزیابی کنیم و اگر امکانش فراهم شد بتوانیم آثار هنرمندان استانها را به تهران بیاوریم و در کنار آثار نخبگان تهرانی به نمایش بگذاریم. همچنین جلسههای نقد، تحلیل و گفتوگو میان هنرمندان استانی و پایتخت برگزار کنیم.
این هنرمند با بیان اینکه «مرکز اصلی این ماجرا، نه تنها ایجاد فرصت برای هموطنان ما در استانها و مراکز گوناگون است، بلکه این است که بتوانیم طرز اندیشهی نوین را در مراکز استانها جاری کنیم، تجهیزات را فراهم کنیم، زیرساختها را بسازیم و سبب شویم که ایدهی جشن ملی تحقق پیدا کند»، توضیح میدهد: ما نمیتوانیم نام «جشن ملی» را به کار ببریم، اما در تهران متمرکز بمانیم؛ این یک سادهدلی است. بنابراین، همان پیگیریها و مسیر سال گذشته را ادامه خواهیم داد. سال گذشته کوشیدیم که یک سیستم رصد فعالیتهای هنری در شاخه تجسمی را طراحی کنیم. دوستانی زحمت کشیدند، اطلاعات گردآوری کردند، و به آنها وزن دادند تا ببینیم مثلاً افراد مؤثر، سازمانها، نهادهای حقیقی و حقوقی که در فعالیتهای تجسمی در یک سال گذشته نقش داشتهاند، از کجا تا کجا و چگونه این کارها را انجام دادهاند.
او ادامه داد: سال گذشته این طرح در حد مقداری اطلاعات باقی ماند، اما امسال شوق فراوانی دارم که این ایده را پی بگیریم و بتوانیم دوباره رصد فعالیتهای تجسمی را انجام دهیم. دوست دارم این بار با نگرش تحلیلی، در جلسههایی بنشینیم و دربارهی چیستی و چرایی این اتفاقها گفتوگو کنیم. این اتفاق نخستین بار سال گذشته انجام شد و قبلا در هیچ یک از جشنوارههای ملی ما چنین کاری صورت نگرفته است. در واقع، این طرح نوعی تفکر مدیریتی فرهنگی و هنری است که باید برای سرزمینمان سازوکار اجرای آن را بیابیم. این طرح میتواند به نقشهی راه فعالیت مدیران، سیاستگذاران و مجریان حوزهی تجسمی تبدیل شود.
کلهرنیا افزود: از سوی دیگر، امسال نیز این شوق را دارم که بتوانیم با تولید محتوای تحلیلی و انتقادی پیرامون جشنواره، اطلاعات تازهای به وجود بیاوریم، مقالههای تحلیلی بنویسیم و امکان نشر این اطلاعات را برای جامعه فراهم کنیم. جشنواره اگر تصور کند که همهفنحریف است و همهی کارهایش پیروز خواهد شد، تفکری سادهدلانه دارد. در روند اجرای این پروژههای مطالعاتی، قطعاً نویسندگان، منتقدان، اهل تفکر و هنرمندان باید کنار ما قرار بگیرند و ما را راهنمایی کنند تا بهترین کار را انجام دهیم، همچنین نتایج این همکاریها باید در اختیار سیستمها و سازمانهای گوناگون مدیریتی و رسانهای قرار گیرد تا ببینیم کجای کار هستیم؛ جهان هنرهای تجسمی ایرانی، پیروزیهایش چیست و شکستهایش کدام است؟ ما باید از شکستها آگاهی داشته باشیم و نقاط ضعفمان را بشناسیم. آیا نقطهضعف ابزاری داریم؟ فنی داریم؟ اندیشهای داریم؟ یا در تفکر و شیوه و سبکشناسی دچار ضعف هستیم؟ هزاران موضوع متفاوت در این زمینه وجود دارد.
او در پایان از رسانهها خواست که در این دوره از جشنواره آنها را همراهی کنند و ادامه داد: من ایدههای نوینی در ذهن دارم، اما همهی اینها در گرو سازوکار اجرایی و پشتیبانی است. امیدوارم با پشتیبانی رسانهای، بتوانیم سازوکار اطلاعرسانی جشنوارهی امسال را پُررونقتر کنیم. گزارش سال گذشتهی ما به جامعه، دلخواه من نبود. در آن کاستیهای بسیاری داشتیم. ما منتظر بودیم که رسانهها داوطلبانه دربارهی ما چیزی ببینند، بنویسند، تحلیل کنند یا کمکاری و پرکاری ما را بازتاب دهند، و ما فقط تماشاگر این عرصه بودیم. اما امسال شوق بسیار جدی دارم که سازمانهای خبری و نهادهای رسانهای را به مشارکت دعوت کنم، از آنها پشتیبانی بخواهم و دعوت کنم که با نگرش انتقادی در کنار ما قرار بگیرند؛ پنبهی ما را بزنند، خطاهای ما را یادآوری کنند تا بتوانیم نقشهی راه سال آینده را برای جشن بزرگ ملی هنرهای تجسمی دقیقتر ترسیم کنیم.
ارسال نظر